«برگزاری نخستین رویداد ملی صنایع خلاق؛ ضرورت تغییر نگرش و توجه به ظرفیت‌های صنایع فرهنگی»

تاریخ انتشار:
16 آبان 1404
پوستر صنایع خلاق

رویداد ملی صنایع خلاق، در روزهای چهاردهم و پانزدهم آبان‌ماه، به همت مؤسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر و با همکاری جمعی از فعالان صنایع فرهنگی، پژوهشی و بخش خصوصی در سالن همایش‌های بین‌المللی

 این رویداد دو روزه با هدف تبیین جایگاه اقتصاد خلاق در توسعه ملی و ایجاد گفت‌وگویی میان دولت، مجلس، دانشگاه و فعالان اقتصادی، میزبان هشت پنل تخصصی در محورهایی چون اقتصاد خلاق، تأمین مالی نوآورانه، حکمرانی و مالکیت فکری، فناوری‌های نوین، هنر الگوریتمی و نوآوری اجتماعی بود. در این نشست‌ها، مدیران دولتی، کارآفرینان، اساتید دانشگاه، و صاحبان کسب‌وکارهای خلاق، دیدگاه‌های خود را درباره چالش‌ها و فرصت‌های این حوزه بیان کردند و بر لزوم بازتعریف رابطه میان فرهنگ، فناوری و اقتصاد تأکید شد.

سیدصادق پژمان، مدیرعامل مؤسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر، از ضرورت تحول نگاه کلان به صنایع خلاق سخن گفت و تأکید کرد که این حوزه، «محرک اصلی اقتصاد دانش‌بنیان» در آینده ایران خواهد بود. او در سخنانی شفاف اظهار داشت:
«اقتصاد ایران هنوز بر مدار فولاد، سیمان و پتروشیمی تنظیم شده است؛ یعنی بر پایه سرمایه‌برترین مدل‌های صنعتی. در حالی که جهان به سمت اقتصاد انسان‌پایه و ایده‌پایه حرکت کرده است. ما منابع طبیعی‌مان را مصرف کرده‌ایم، اما هنوز یاد نگرفته‌ایم از خلاقیت انسان ایرانی بهره ببریم.»

پژمان افزود که صنایع خلاق در جهان بیش از سه درصد از تولید ناخالص جهانی و نزدیک به شش درصد از اشتغال را تأمین می‌کنند، اما در ایران هنوز جایگاه روشنی در نظام تصمیم‌گیری ندارند. او هشدار داد: «وقتی خبرنگاری از من می‌پرسد صنایع خلاق چیست، یعنی هنوز این مفهوم وارد زبان سیاست‌گذار نشده است. اگر دیر بجنبیم، نه‌تنها بازار اقتصادی بلکه سرمایه فرهنگی‌مان را هم از دست خواهیم داد.»

برندینگ خلاقانه: ساختن روایت‌های خاص در دنیای صنایع خلاق

در آغاز پنل اول روز نخست، رضا مهدوی، استراتژیست برند و مدیرعامل آژانس خلاقیت مهدوی، بحث را با این سوال شروع کرد: چرا باید برند ساخت؟

او تأکید کرد که کیفیت تولید دیگر تمایز نمی‌آفریند، زیرا امروز در سراسر جهان، تولید در سطوح مختلف کیفی ممکن است. آنچه تمایز می‌سازد، کیفیت ادراکی در ذهن مخاطب است.
وی گفت در روزگار حاضر، «ارزش» نه از جنس ملموس، بلکه حاصل انگاره‌های ذهنی مخاطب است؛ انگاره‌ای که در قالب برند تجلی پیدا می‌کند. به گفته او، بازاری که تنها بر قیمت رقابت کند، در مسیر نزول قرار دارد، چون با کاهش سود، توان نوآوری و ثروت‌آفرینی را از دست می‌دهد و اقتصاد از درون تهی می‌شود.

مهدوی در ادامه افزود که برند دیگر به معنای «شهرت» یا «لوگو» نیست، بلکه فرآیندی زنده و مداوم است که باید در طول زمان زیسته شود. او گفت: «برندسازی پروژه نیست، بلکه یک فرآیند ذهنی زیستی است که باید استمرار داشته باشد و از ذهن مدیران ارشد آغاز شود. اگر مدیران برند را دارایی نامشهود ندانند، همه‌چیز در سطحی صوری و کتابی باقی می‌ماند.»

در ادامه، ماکان مهرپویا، فعال حوزه تبلیغات با نقدی تند به فضای برندینگ داخلی گفت در ایران برند را با سابقه‌ی خانوادگی یا طول عمر کسب‌وکار اشتباه گرفته‌اند. به گفته او، بسیاری از کسب‌وکارها تنها با تکیه بر روایت‌های موروثی خود را «برند قدیمی» می‌نامند و به جای ساختن روایت مستقل برای برندشان، به بازگویی داستان حجره پدربزرگ اکتفا می‌کنند.

مهرپویا افزود که برند باید قصه‌ی خود را داشته باشد، نه صرفاً تاریخچه‌ی کسب‌وکار مؤسس. او با اشاره به نمونه‌هایی از کشورهای دیگر گفت: «در امارات، برندها حتی تاریخ می‌خرند تا برای خود هویت بسازند؛ اما در ایران، ما اغلب قصه‌هایی می‌سازیم که نچسب و متناقض‌اند. نتیجه‌اش محتوایی است که فقط ظاهر تبلیغ دارد، بی‌آنکه تصویری منسجم از برند بسازد.»

سپس، صفا صیرفی، مشاور برند و عضو دیگر پنل، گفت خلاقیت زمانی ارزش دارد که با استراتژی همراه شود. به گفته او، «خلاقیت بدون استراتژی هنر است، اما خلاقیت با استراتژی تبلیغ است.» صیرفی تأکید کرد که در تبلیغات، خلاقیت به‌عنوان ابزار فروش در خدمت هدف تجاری قرار می‌گیرد و نباید از این واقعیت گریخت. او گفت: «در اتاق فکر، مدیر خلاق الزاماً فرد خلاق نیست، بلکه کسی است که بتواند ذهن‌های خلاق را در چارچوب استراتژی هدایت کند. درخت خلاقیت اگر بی‌جهت رشد کند، سایه می‌افکند ولی میوه نمی‌دهد.»

صیرفی در ادامه با اشاره به دیدگاه‌های اسکات گالووی در زمینه برندینگ گفت اپل و آیفون نیاز بقا را تحریک می‌کنند، نه نیاز لوکس‌گرایی. او گفت: «آیفون با خلاقیتی حساب‌شده، حس برتری را در ناخودآگاه کاربران فعال می‌کند. این برتری‌جویی، همان غریزه بقاست. انسان محصولی را انتخاب می‌کند که احساس کند با آن برتر و در نتیجه ماندگارتر می‌شود.» او افزود برندهایی مانند اپل یا محصولات لوکس، از پایین‌ترین سطح نیازهای مازلو برای بقا بهره می‌گیرند، اما با زبانی خلاقانه آن را در سطحی والا بازنمایی می‌کنند.

علی رزاقی بهار، مدیرعامل هلدینگ تبلیغات و رسانه «رسان ایران»، در سخنان خود گفت بسیاری از شرکت‌ها در ایران برندینگ را دکوراتیو می‌بینند و نه یک الزام ساختاری. وی افزود: «برند برای فروش است نه برای تزئین. ما نمی‌توانیم برند را نابود کنیم و اسمش را خلاقیت بگذاریم. خلاقیت باید در خدمت فروش بیشتر باشد.»

رزاقی تأکید کرد که درک برند زمانی معنا دارد که مخاطب بدون توجه به جزئیات فنی یا قیمت، تنها با شنیدن نام آن احساس ارزش کند. او برای نمونه از اپل، بنز و برند ایرانی «درسا» یاد کرد و گفت: «درسا توانسته با خلق روایت‌هایی بومی، از زنان جنوبی تا صنایع دستی تبریز، میان حس تعلق و حس اصالت پلی بزند. در چنین حالتی، برند دیگر تخفیف نمی‌دهد، بلکه معنا می‌فروشد.»

در میانه پنل، صدرا شریعت‌مداری، فعال حوزه تبلیغات، گفت ریشه‌ جذابیت علوم انسانی در پارادوکس‌هاست، و برندینگ در ذات خود در خدمت سرمایه‌داری است؛ در حالی‌که خلاقیت لزوماً به فروش منتهی نمی‌شود. او گفت: «وقتی صنعت و خلاقیت را کنار هم می‌گذاریم، در واقع دو مفهوم انتزاعی را ترکیب می‌کنیم که ذاتاً متفاوت‌اند. خلاقیت برای آینده است، نه برای فروش امروز.»

شریعتمداری با اشاره به تاریخچه هنر در فلورانس و نقش خاندان مدیچی افزود که خلاقیتِ آزاد زمانی معنا دارد که در خدمت سرمایه نباشد. او گفت: «برندینگ در نظام سرمایه‌داری انسان را هدایت می‌کند تا بیشتر مصرف کند. اما خلاقیت راستین، ممکن است سود ندهد، ولی به درک و آگاهی بشر می‌افزاید.»

صنایع خلاق، تامین مالی نوآورانه: افق های جدید برای آینده

پنل دوم با مدیریت سید مهدی سادات حیاتشاهی، مدیرعامل صندوق پژوهش صنایع خلاق، و با حضور مهدی مومنی (مدیرعامل ازکی وام) و مصطفی اکوان (مدیرعامل صندوق پژوهش و فناوری سپهر) برگزار شد؛ گفت‌وگویی تحلیلی که از نقد ساختارهای بانکی آغاز شد و تا ایده‌های خلاقانه‌ای چون tokenization دارایی‌های معنوی ادامه یافت.

مهدی مومنی، در ابتدای بحث، تصویری روشن از بن‌بست‌های تأمین مالی در فضای فرهنگی و هنری کشور ارائه کرد. او با اشاره به اینکه «صنایع خلاق بدون سرمایه رشد نمی‌کنند»، گفت مشکل اصلی، نبود زیرساخت‌های حقوقی و درک ناکافی از ارزش دارایی‌های نامشهود است.

به گفته او، قوانین مالیاتی و بانکی هنوز «دارایی فکری» را به رسمیت نمی‌شناسند؛ بنابراین نه می‌توان از آن به‌عنوان وثیقه استفاده کرد و نه در ترازنامه شرکت‌ها سرمایه‌گذاری محسوب می‌شود. این وضعیت باعث شده بسیاری از فعالان این حوزه حتی در مرحله جذب سرمایه اولیه، از دایره رسمی اقتصاد حذف شوند.

مومنی توضیح داد که بخش عمده سرمایه‌گذاران ایرانی همچنان با ذهنیت صنعتی به بازار نگاه می‌کنند: «در بورس، در بانک‌ها، در هلدینگ‌های بزرگ، هنوز ذهن‌ها روی فولاد و پتروشیمی قفل است. حوزه خدمات و خلاقیت اساساً درک نشده است.»
او افزود: «ما هنوز برای یک استودیو انیمیشن یا یک تیم بازی‌سازی همان مقرراتی را داریم که برای کارخانه سیمان داریم. نتیجه‌اش این است که سرمایه‌گذار به‌جای ریسک‌پذیری، دنبال ضمانت‌نامه بانکی می‌گردد.»

در ادامه بحث، مصطفی اکوان از زاویه‌ای نهادی‌تر به مسئله نگاه کرد. او توضیح داد: «صندوق‌های پژوهش و فناوری مثل بانک‌ها عمل نمی‌کنند، اما منابعشان محدود است و قوانین بالادستی اجازه نمی‌دهد متناسب با ویژگی صنایع خلاق عمل کنند.»
اکوان با اشاره به اینکه صندوق سپهر تاکنون چند ابزار تأمین مالی را بومی‌سازی کرده، افزود: «ما پلتفرم تأمین مالی جمعی سپینو را طراحی کردیم، مجوز صندوق جسورانه گرفتیم، اما واقعیت این است که اقتصاد کلان ما با قواعد این ابزارها سازگار نیست.»

به گفته وی، در جهان چهار مدل اصلی تأمین مالی جمعی وجود دارد: مبتنی بر اهدا، پاداش، سهام و بدهی. اما در ایران فقط نوع بدهی فعال است، آن‌هم با نرخ‌های سنگین ۴۰ تا ۶۰ درصدی. اکوان توضیح داد: «هیچ فیلم‌ساز یا طراح بازی‌ای نمی‌تواند با وام ۵۰ درصدی پروژه خلاقانه بسازد. این پول برای او سم است، نه سرمایه.»

اکوان معتقد است صنایع خلاق همان‌قدر که در محتوا نوآورند، در ابزارهای مالی نیز باید خلاق باشند. او گفت: «ما سعی می‌کنیم ابزارهایی را که برای صنایع دانش‌بنیان طراحی شده، بدون تغییر برای حوزه خلاق استفاده کنیم. نتیجه‌اش می‌شود تناقض. مثلاً می‌خواهیم انیمیشن را با همان شاخص‌هایی بسنجیم که نانوتکنولوژی را می‌سنجیم. نمی‌شود.»

او پیشنهاد کرد برای هر زیربخش، از جمله انیمیشن، گیم و اسباب‌بازی، مدل تأمین مالی اختصاصی طراحی شود. نمونه‌ای که او ذکر کرد، ایجاد «صندوق مجازی انیمیشن» است که با عاملیت صندوق سپهر، از استودیوهای کوچک حمایت کند و سرمایه‌گذاران را مستقیم به تولیدکنندگان متصل سازد.
اکوان افزود: «هدف ما در این صندوق کسب سود فوری نیست؛ هدف، ساخت اکوسیستم است. اگر بتوانیم استودیوهای شهرستانی را به کمپانی‌های پخش وصل کنیم، خودبه‌خود گردش سرمایه ایجاد می‌شود.»

در ادامه، مومنی به تفاوت بنیادی صنایع خلاق با سایر حوزه‌ها اشاره کرد: «مخاطب صنایع خلاق مردم‌اند، نه بازارهای صنعتی. وقتی مردم با انیمیشن، موسیقی، بازی و مد زندگی می‌کنند، چرا نباید بتوانند با سرمایه‌های خردشان در آن شریک شوند؟»
او تأکید کرد که ساختار فعلی قوانین، چنین امکانی را نمی‌دهد. رگولاتور در همه موارد با «ذهنیت پدرسالارانه» وارد می‌شود و گمان می‌کند مردم صلاح خود را نمی‌دانند. «در حالی‌که منِ شهروند باید بتوانم انتخاب کنم پولم را در یک پروژه هنری سرمایه‌گذاری کنم، حتی اگر بدانم ممکن است ضرر کنم. این همان آزادی مالی است که اقتصاد خلاق می‌خواهد.»

اکوان در ادامه همین بحث گفت: «وقتی فردی می‌خواهد با دو میلیون تومان در تولید انیمیشن مشارکت کند، چرا باید ضمانت‌نامه بانکی بیاورد؟ چرا باید همان قوانین بانک برایش اعمال شود؟»
او افزود که نگاه بیمه‌ای دولت به سرمایه‌گذاری، ریشه بسیاری از ناکارآمدی‌هاست: «در سود شریک نیست، در زیان بیمه می‌کند. این پارادوکس باعث شده بازار همیشه ناقص بماند و سرمایه‌گذار واقعی میدان نداشته باشد.»

مومنی نیز با تأیید این سخن گفت: «وقتی در اقتصاد، سود تضمینی می‌دهیم ولی زیان را از جیب مردم جبران می‌کنیم، عملاً مفهوم بازار را از بین می‌بریم. این نگاه حتی از نظر فقهی هم ایراد دارد.»

صادرات خلاقانه:راهکارهای جهانی شدن صنایع خلاق ایران

در سومین پنل از رویداد ملی صنایع خلاق، جمعی از فعالان برجسته اقتصادی و فرهنگی درباره چگونگی جهانی‌شدن برندهای خلاق ایرانی سخن گفتند. از زعفران و فرش تا اسباب‌بازی و صنایع دستی، همه روایت‌هایی از خلاقیت ایرانی در دل محدودیت‌های ساختاری و اقتصادی داشتند. سخنرانان این نشست بر لزوم روایت‌سازی، همکاری بخش خصوصی و بازنگری حاکمیتی در مسیر صادرات خلاق تأکید کردند؛ مسیری که هنوز از نبود راهبرد و زیرساخت رنج می‌برد اما ظرفیت تبدیل‌شدن به موتور فرهنگی اقتصاد ایران را دارد.

علی شریعتی‌مقدم، رئیس کمیسیون توسعه کسب‌وکارهای دانش‌بنیان و اقتصاد دیجیتال اتاق بازرگانی خراسان رضوی، سخنان خود را با یادآوری تجربه طولانی خود در صادرات زعفران آغاز کرد و گفت میراث کشاورزی ایران تنها یک محصول نیست بلکه بخشی از هویت تمدنی ماست. او با اشاره به آغاز مسیرش از یک کارگاه کوچک در کاشمر توضیح داد که «زعفران نوبین» در ابتدا تنها یک ابتکار ساده دانشجویی بود اما به مرور توانست به یک برند جهانی تبدیل شود، چون بر پایه خلاقیت، بسته‌بندی متمایز و بازاریابی تهاجمی شکل گرفت.

شریعتی‌مقدم تأکید کرد که ایران در حوزه خلاقیت از «هوش تمدنی» بهره‌مند است؛ ظرفیتی که در فرش، صنایع دستی، آشپزی، هنر و کشاورزی دیده می‌شود و باید در صادرات خلاق به‌عنوان مزیت فرهنگی به رسمیت شناخته شود. او گفت: «ما ملتی هستیم با سابقه تمدنی غنی و این هوش جمعی را باید در روایت محصولات‌مان به جهان نشان دهیم. از منشور کوروش تا شاهنامه، از خانواده تا اخلاق کاری، همه بخشی از سرمایه‌های فرهنگی ما هستند که باید در مدل صادرات خلاق بازخوانی شوند.»

به باور او، مشکل اصلی، نه کمبود ایده، بلکه نبود مسیر روشن و ثبات در سیاست‌های اقتصادی است. او تأکید کرد که تا زمانی که «تعهد ارزی» و موانع بروکراتیک صادرات به شکل فعلی باقی بمانند، خلاقیت در حد شعار می‌ماند. به گفته او، برای جهانی شدن برندهای ایرانی باید مسیرهای تازه‌ای چون «پل‌های صادراتی» در کشورهایی مانند امارات و ترکیه ایجاد شود تا جوانان ایرانی بتوانند از آنجا وارد بازارهای بین‌المللی شوند. شریعتی‌مقدم از «دیپلماسی اقتصادی بی‌بو و بی‌رنگ» نیز انتقاد کرد و گفت: «دیپلماسی اقتصادی باید رنگ و بو داشته باشد؛ باید از خاک خشک ایران برخیزد و هویت ایرانی را با بسته‌بندی، طراحی و داستان درست در بازارهای جهانی عرضه کند.»

پس از او، آرش حیدریان، مدیرعامل شرکت «زیین» و نماینده نسل پنجم خانواده «فرش حیدریان»، از تجربه خانوادگی خود در جهانی‌کردن دست‌بافته‌های ایرانی گفت. او یادآور شد که فرش، از نخستین محصولات طراحی‌شده در تاریخ ایران بوده و نقش مهمی در تعاملات فرهنگی با دیگر تمدن‌ها داشته است. به گفته او، هر زمان که روابط فرهنگی و تجاری ایران با جهان گسترش یافته، فرش و صنایع دستی نیز رونق گرفته‌اند؛ نمونه‌اش دوران صفویه که در آن طراحان ایرانی حتی به دربار هند و اروپا رفتند و بر اساس سلیقه مخاطبان خارجی آثار تازه آفریدند.

حیدریان گفت: «برای موفقیت در بازار جهانی باید مخاطب را دید. ما نباید تصور کنیم که چون محصولی زیبا یا سنتی داریم، دنیا ناگزیر از خرید آن است. باید با شناخت سلیقه جهانی و روایت اصیل ایرانی، تعادلی میان میراث و نوآوری برقرار کنیم.»

او با اشاره به تجربه خود در احیای طرح تاریخی «درخت زندگی» در فرش‌های حیدریان توضیح داد که چگونه با بازخوانی مفاهیم اسطوره‌ای این طرح، آن را از محصولی کم‌مشتری به پرفروش‌ترین کالای شرکت تبدیل کرده است. «وقتی درباره ریشه، مفهوم و قصه‌ی یک اثر بدانیم، مخاطب جهانی هم با آن ارتباط برقرار می‌کند. امروز دیگر در بازارهای رقابتی، محصول بدون روایت جایی ندارد.»

مدیرعامل «زیین» تأکید کرد که بازاریابی بین‌المللی برای صنایع خلاق تنها با داشتن محصول باکیفیت ممکن نیست؛ بلکه نیازمند طراحی هویت، بسته‌بندی و داستان‌سرایی است. او افزود: «جهانی‌شدن، فقط صادرات کالا نیست، انتقال فرهنگ و زیبایی‌شناسی ایرانی است.»

در ادامه، مهندس حبیب‌نژاد، از دفتر صنایع خلاق وزارت صنعت، معدن و تجارت، گزارشی از ساختار رسمی این وزارتخانه در حوزه صنایع خلاق ارائه داد و گفت در حال حاضر چهار رشته فعالیت اصلی شامل اسباب‌بازی، صنایع دستی، مصنوعات تزئینی و ادوات موسیقی زیرمجموعه این دفتر قرار دارند. به گفته او، دفتر صنایع خلاق حدود چهار سال پیش در ساختار وزارتخانه ایجاد شد اما هنوز استراتژی ملی متمرکزی برای توسعه این حوزه تدوین نشده است.

او افزود: «ما توانمندی تولید داریم، اما در دیده‌شدن ضعف داریم. مسیر حضور در نمایشگاه‌ها، بهره‌مندی از یارانه‌های صادراتی و تبلیغاتی، و حتی تشکیل تشکل‌های صنفی باید از سوی بخش خصوصی پیگیری شود تا دولت بتواند حمایت کند.»

به گفته حبیب‌نژاد، حجم کل صادرات صنایع خلاق کشور با احتساب صادرات رسمی و چمدانی حدود ۶۰۰ میلیون دلار برآورد می‌شود؛ عددی که از نظر او با ظرفیت واقعی ایران فاصله دارد. او تصریح کرد: «صنایع خلاق هنوز قربانی چندگانگی نهادی هستند. وزارت صمت، وزارت ارشاد، وزارت میراث فرهنگی و معاونت علمی ریاست جمهوری هرکدام بخشی از مسئولیت را دارند، اما هماهنگی و سیاست واحدی وجود ندارد. ما پیشنهاد تشکیل کارگروه ملی صنایع خلاق را داده‌ایم تا همه نهادها و بخش خصوصی در آن حضور داشته باشند.»

وی تأکید کرد که رشد صنایع خلاق بدون سیاست‌های حمایتی در طراحی، بسته‌بندی و بازاریابی ممکن نیست و بسیاری از تولیدکنندگان کوچک هنوز به سرمایه در گردش و تسهیلات حمایتی دسترسی ندارند. «در حالی که صنعت اسباب‌بازی ایران تازه به نیمی از حجم صادرات کفش کشور رسیده، نشان می‌دهد مسیر رشد وجود دارد اما ابزار سیاست‌گذاری هماهنگ نیست.»

در بخش پایانی پنل، امیرمسعود استادحسین، مدیر مجموعه «دهکده ایرانی»، به‌عنوان نماینده کنسرسیوم صادرات اسباب‌بازی سخن گفت. او توضیح داد که کمتر از یک دهه پیش، سهم تولیدات داخلی در بازار اسباب‌بازی ایران کمتر از پنج درصد بود اما امروز این عدد به حدود چهل درصد رسیده است. به گفته او، این رشد نه نتیجه حمایت دولتی، بلکه حاصل پشتکار تولیدکنندگان مستقل بوده است.

محمدامین صعودی، مدیرپنل، در جمع‌بندی نشست گفت که سخنان حاضران نشان می‌دهد صنایع خلاق ایران با وجود ظرفیت‌های فرهنگی، از نبود سیاست‌گذاری یکپارچه و برنامه هدف‌دار رنج می‌برند. او افزود: «تا زمانی که برای صادرات خلاق شاخص‌های سنجش و اهداف پنج‌ساله تعریف نشود، هیچ نهاد دولتی پاسخ‌گو نخواهد بود.»

صعودی از همه فعالان این حوزه خواست تا یک کار میدانی مشترک انجام دهند و وضعیت واقعی صادرات صنایع خلاق را در یک بازه شش‌ماهه مستند کنند تا مبنایی برای گفت‌وگو با دولت و تنظیم سند راهبردی ملی فراهم شود. او گفت: «صنایع خلاق، صنعتی فرهنگی است که اگر مسیر درست خود را پیدا کند، می‌تواند نه‌تنها برای اقتصاد، بلکه برای تصویر ایران در جهان نیز دستاوردی ماندگار داشته باشد.»

منابع انسانی در صنایع خلاق: هنرمند و انسان، محور صنایع خلاق

در چهارمین پنل از رویداد ملی صنایع خلاق، بحث به مهم‌ترین بخش این زیست‌بوم رسید، انسان. نشستی با عنوان «منابع انسانی در صنایع خلاق؛ هنرمند و انسان، محور صنایع خلاق» که با مدیریت محمدرضا کتابی، کوچ کسب‌وکارهای صنایع خلاق برگزار شد و در آن، سه دیدگاه از سه نقطه‌ی متفاوت کنار هم نشستند، آموزش و مهارت در سخنان فاطمه منصوری، صنعت بازی‌های دیجیتال در تحلیل محمد حاجی‌میرزایی، و آینده هوش مصنوعی در نگاه سیدامیرحسین چاوشی.

فاطمه منصوری، معاون پژوهش و سنجش مهارت سازمان فنی‌وحرفه‌ای کشور، در ابتدای این پنل گفت هیچ صنعتی بدون نیروی انسانی ماهر پایدار نمی‌ماند. به گفته‌ او، اقتصادی که بر پایه مهارت و آموزش بنا شود، مقاوم‌تر از اقتصادی است که بر منابع خام تکیه دارد. منصوری از آموزش سالانه‌ی دو میلیون نفر در حوزه‌های مختلف خبر داد و توضیح داد که این آموزش‌ها اکنون به‌سرعت در حال تطبیق با اقتصاد دیجیتال و شغل‌های نوپدید هستند.

او تأکید کرد که بخش قابل‌توجهی از مشاغل آینده با ظهور هوش مصنوعی دگرگون می‌شوند و اگر امروز استانداردهای آموزشی و صلاحیت حرفه‌ای متناسب با این تغییرات تدوین نشود، بخش بزرگی از نیروی کار کشور آسیب خواهد دید. منصوری گفت سازمان فنی‌وحرفه‌ای با همکاری پژوهشگاه‌ها و مراکز تخصصی، در حال بازنگری استانداردها در شانزده حوزه‌ی اصلی اقتصاد دیجیتال است تا مسیر مهارت‌آموزی با نیاز بازار هم‌سو شود.

دومین سخنران این نشست، محمد حاجی‌میرزایی، مدیرعامل بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای بود که با لحنی صریح و منتقدانه از فاصله‌ی میان آموزش، سیاست‌گذاری و تولید سخن گفت. او باور داشت مشکل صنعت بازی در ایران کمبود دانش فنی نیست، بلکه سوء‌فهم سیاست‌گذار از خلاقیت است. «در دنیا، کسی از سازنده‌ی بازی فیلمنامه نمی‌خواهد. ده دقیقه گیم‌پلی می‌خواهند تا ببینند آیا ایده سرگرم‌کننده است یا نه. اما در ایران از همان ابتدا دنبال بازی‌نامه، اهداف فرهنگی و فرم اداری هستند. ما بازی را پیش از ساخته‌شدن، به میز مجوز می‌فرستیم.»

حاجی‌میرزایی با اشاره به تجربه‌ی خود در ارائه‌ی طرح‌های بازی به نهادهای دولتی گفت: «در جلسات، همه دنبال سند هستند نه تجربه. از ما می‌خواهند ثابت کنیم چرا فلان شخصیت باید این‌طور حرف بزند یا چرا رنگ لباسش این است. در حالی که در بازی، خلاقیت از دل آزمایش بیرون می‌آید نه از دل فرم تأیید.»

او سپس به وضعیت پیچیده‌ی راه‌اندازی استودیوهای بازی‌سازی پرداخت و گفت یک تیم کوچک باید برای شروع کار، در ده‌ها سامانه ثبت‌نام کند و انواع مجوزها را بگیرد. «در جهان، خلاق‌ها اول کار می‌کنند و بعد اگر موفق بودند، مجوز می‌گیرند. در ایران اما اول باید مجوز بگیری تا بتوانی کاری بکنی. همین‌جاست که تیم‌های خلاق حذف می‌شوند و آن‌هایی که فقط پاورپوینت قشنگ می‌سازند، بودجه می‌گیرند.»

سومین سخنران پنل، سید امیرحسین چاوشی، معاون هوش مصنوعی شرکت نشر الکترونیک ایران، به تأثیر فناوری بر آینده نیروی انسانی پرداخت. او با نگاهی دوگانه گفت: «خبر بد این است که هوش مصنوعی بسیاری از نقش‌های میان‌مایه را حذف می‌کند؛ اما خبر خوب اینکه کف خلاقیت را بالا می‌برد.» به باور او، الگوریتم‌ها می‌توانند بسیاری از کارهای تکراری را با دقت و سرعت بیشتری انجام دهند، اما در نقطه‌ای متوقف می‌شوند؛ جایی که تخیل، سلیقه و قضاوت انسانی آغاز می‌شود.

چاوشی گفت ورود هوش مصنوعی به صنایع خلاق، «زنجیره‌ی ارزش» را تغییر داده است. هنر دیگر در دستان تولیدکننده نیست، بلکه در ذهن کارگردان و راهبر خلاق جریان دارد. «هنرمند آینده کسی است که بتواند هوش مصنوعی را هدایت کند. به‌جای اینکه ابزار را یاد بگیرد، باید یاد بگیرد چطور زیبایی را تشخیص دهد و آن را ارتقا دهد.»

او با اشاره به آموزش‌های سنتی گفت دوران ابزارمحوری تمام شده است. «فتوشاپ زمانی بازار داشت، اما حالا دیگر باید توان تشخیص اثر خوب و بد را یاد داد، نه صرفاً کار با نرم‌افزار را.» از نگاه او، هنرمندان اگر بتوانند با ابزارهای نو همراه شوند و استاندارد تازه‌ی خلاقیت را درک کنند، زنده می‌مانند؛ در غیر این صورت، از بازار حذف می‌شوند.

چاوشی گفت: «هوش مصنوعی هیچ‌وقت نمی‌تواند از یک حد خلاق‌تر شود. انسان اما می‌تواند. بنابراین بقا برای کسانی است که از این کف عبور کنند و سقف تازه‌ای بسازند.»

در پایان این پنل، محمد کتابی، مربی و کوچ کسب‌وکارهای صنایع خلاق، به عنوان مدیرپنل، تأکید کرد که صنایع خلاق، میان فناوری و اصالت انسانی در نوسان‌اند و رمز تداومشان در حفظ این تعادل است. او گفت: «در جهانی که ماشین‌ها هر روز سریع‌تر و دقیق‌تر می‌شوند، چیزی که ارزش می‌آفریند، مکث انسانی است. همان جایی که احساس، قضاوت و اصالت هنوز دست انسان است.»

نشست با این جمله‌ی تلویحی به پایان رسید که آینده صنایع خلاق نه در رقابت با ماشین‌ها، بلکه در هدایت هوشمندانه‌ی آن‌ها توسط انسان رقم خواهد خورد. جایی که آموزش، مهارت و فناوری در یک نقطه تلاقی پیدا می‌کنند؛ نقطه‌ای که هنوز قلبش با انسان می‌تپد.

حکمرانی و مالکیت فکری در صنایع خلاق: قانونگذاری برای رشد و نوآوری

در پنل پایانی روز نخست رویداد صنایع خلاق، چهره‌هایی از مجلس، معاونت علمی، مرکز پژوهش‌ها و فعالان فرهنگی روبه‌روی هم نشستند تا درباره مهم‌ترین حلقه مفقوده زیست‌بوم خلاق ایران گفت‌وگو کنند: قانون. بحثی که از نقد ساختارهای پیچیده قانون‌گذاری شروع شد و تا ضرورت بازتعریف رابطه دولت، بخش خصوصی و مردم در حکمرانی فرهنگی ادامه یافت. در میان سخنان گاه پرحرارت و گاه انتقادی حاضران، یک مفهوم بارها تکرار شد، ایران از استعداد و خلاقیت سرشار است، اما فقدان قانون منسجم، نبود نظام مالکیت فکری و تکه‌تکه‌گی نهادی، آن را از تبدیل شدن به یک قدرت اقتصادی و فرهنگی جهانی بازداشته است.

پنل با اجرای محسن احمدزاده، مدیرعامل مرکز همرسانی مهتاب، آغاز شد. او فضا را صمیمی اما دقیق تعریف کرد و گفت این پنل با عنوان «قانون‌گذاری برای رشد و نوآوری» شاید در ظاهر خشک به‌نظر برسد، اما قلب تمام مشکلات همین‌جاست؛ جایی که سیاست‌گذاری، قانون‌گذاری و حکمرانی در صنایع خلاق هنوز هم مسیرهای جداگانه‌ای دارند. احمدزاده تأکید کرد که هدف نشست، یافتن راهی برای پیوند خلاقیت و قانون است تا بتوان به توسعه پایدار در صنایع فرهنگی و خلاق رسید.

اولین سخنران، پرویز کرمی، رئیس هیئت‌مدیره صندوق سرمایه‌گذاری خطرپذیر راز و مدیرعامل مرکز نوآوری همیار دانش‌بنیان، بود. او با سابقه‌ای طولانی در معاونت علمی و وزارت ارشاد، از «تجربه زیسته قانون‌نویسی» سخن گفت. کرمی یادآور شد که در سال‌هایی که معاونت علمی به دنبال جا انداختن مفهوم صنایع خلاق بود، نه تنها حمایتی از سوی سایر بخش‌ها نمی‌شد، بلکه مقاومت‌هایی نیز وجود داشت: «پانزده سال با دوستان خودم در معاونت علمی جنگیدم تا بفهمانم صنایع خلاق صرفاً پیچ‌ومهره نیستند. ما با ایده و انسان سروکار داریم، نه با فلز و سوخت.»

او گفت در آن دوره بیش از صد خانه خلاق و نوآوری با همکاری بخش خصوصی و مصوبه‌های استانی ایجاد شد، اما پس از تغییر مدیران، اغلب این پروژه‌ها متوقف شدند چون قانون پشتیبان نداشتند. کرمی گفت: «دولت در ایران فعال مایشاست. اگر قانون نباشد، دولت پای کار نمی‌آید و اگر دولت پای کار نیاید، فرهنگی‌ترین ایده‌ها هم دفن می‌شوند.»

پس از او، مهندس سیدصادق پژمان، مدیرعامل مؤسسه کمک به توسعه فرهنگ، از زاویه دیگری به مسئله نگاه کرد؛ از زاویه اقتصاد. او با تشریح کرد که صنایع خلاق در ایران قربانی بی‌توجهی نظام تصمیم‌گیری هستند، نه بی‌تولیدی یا ضعف محتوا. پژمان توضیح داد که در جهان امروز، صنایع خلاق سهمی معادل ۳ درصد اقتصاد جهانی دارند و بیش از شش درصد اشتغال را تأمین می‌کنند، درحالی‌که در ایران هنوز جایگاه این بخش حتی در سیاست‌های کلان اقتصادی تعریف نشده است.

او گفت: «اقتصاد ما هنوز بر مبنای فولاد، سیمان و پتروشیمی تنظیم شده؛ یعنی بر پایه سرمایه‌برترین مدل‌ها. درحالی‌که دنیا از اقتصاد سخت‌افزاری به سمت اقتصاد ایده‌پایه و انسان‌پایه حرکت کرده است. ما منابع طبیعی‌مان را مصرف کرده‌ایم، اما هنوز یاد نگرفته‌ایم از ایده و خلاقیت انسان ایرانی بهره ببریم.»

به باور او، هنوز حتی تعریف مشترکی از صنایع خلاق وجود ندارد. «وقتی خبرنگاری از من می‌پرسد صنایع خلاق چیست، یعنی هنوز این مفهوم وارد زبان سیاست‌گذار نشده است.» پژمان هشدار داد که اگر این بخش در اولویت سیاست‌های کشور قرار نگیرد، نه‌تنها فرصت‌های اقتصادی از دست می‌روند بلکه جامعه ایرانی از مزیت‌های فرهنگی خود نیز فاصله می‌گیرد.

او افزود: «بازی‌سازان و انیمیشن‌سازان ایرانی در حال مهاجرت‌اند، نه به‌دلیل نبود ایده بلکه به‌دلیل نبود قانون و حمایت. ما به قانونی نیاز داریم که مسیر را برای رشد باز کند، نه اینکه با مالیات، مجوز و بوروکراسی آن را ببندد.»

سید امیرحسین شیرین‌زاد، نماینده مجلس و عضو کمیسیون فرهنگی، در ادامه پنل، در پاسخ به انتقادات فعالان حوزه خلاق گفت: «من از دل همین مردمم، از بدنه دولت آمده‌ام. می‌دانم بوروکراسی یعنی چه. اما مشکل امروز ما کمبود قانون نیست، زیادی قانون است. ما بیش از ۱۲ هزار قانون داریم در حالی‌که بسیاری از کشورهای پیشرفته با کمتر از دو هزار قانون اداره می‌شوند.»

او با اشاره به طرح حذف قوانین زائد در مجلس گفت که در یک‌سال‌ونیم گذشته بیش از دویست قانون غیرضروری از گردونه خارج شده است. به گفته او، بخشی از رکود در صنایع خلاق، نتیجه همین پیچیدگی‌ها و تکرار قوانین متضاد است. «وقتی یک کارآفرین می‌خواهد کسب‌وکار خلاقی راه بیندازد، با چندین قانون متناقض روبه‌رو می‌شود؛ یکی اجازه می‌دهد، دیگری منع می‌کند. در چنین فضایی خلاقیت می‌میرد.»

در ادامه گفت‌وگو، کرمی بار دیگر وارد بحث شد و گفت که «صنایع خلاق بدون قانون و بودجه، دوام ندارند». او یادآور شد که سال‌ها پیش در تدوین سند ملی فناوری‌های نرم تلاش کرده تا این حوزه را در بودجه بگنجاند اما مقاومت‌های نهادی مانع شد. «تا وقتی قانون نداشته باشیم، هیچ ریالی به صنایع خلاق اختصاص داده نمی‌شود. تجربه دانش‌بنیان‌ها را ببینید؛ چون قانون داشتند، به گفتمان ملی تبدیل شدند. صنایع خلاق هم باید به قانون تبدیل شود تا پایدار بماند.»

او با اشاره به نمونه‌های موفق استارت‌آپی مثل اسنپ و تپسی گفت: «بخش خصوصی می‌تواند نجات‌دهنده باشد، اما دولت باید مسیر را قانونی کند. اگر قرار است انقلاب فرهنگی خودمان را صادر کنیم، باید قانون داشته باشیم؛ بدون قانون، حتی نبوغ فرهنگی هم دوام نمی‌آورد.»

رضا مستمع، مدیر گروه فرهنگ عمومی، هنر و صنایع خلاق مرکز پژوهش‌های مجلس، پنل را از حالت انتقادی صرف به سمت راه‌حل‌های ساختاری برد. او با بیان اینکه سال‌هاست مرکز پژوهش‌ها روی لایحه صنایع خلاق کار کرده، گفت: «ما ۴۰ ماده قانونی آماده داریم، اما مشکل اصلی تصویب است. بسیاری از نمایندگان، اهمیت این حوزه را نمی‌دانند و دولت هم به‌جای لایحه جامع، به طرح‌های پراکنده بسنده می‌کند.»

مستمع توضیح داد که مهم‌ترین گره در مسیر توسعه صنایع خلاق، نظام مالکیت فکری است. او گفت: «هر پژوهشگری را که بیاورید، اولین چیزی که می‌نویسد پیوستن ایران به سازمان جهانی مالکیت فکری است، در حالی‌که مسئله اصلی ما داخلی است. تولیدکنندگان اسباب‌بازی، نوشت‌افزار، لباس کودک و انیمیشن، از نبود حمایت قانونی رنج می‌برند. کارگاه‌هایی وجود دارند که آزادانه از شخصیت‌های جهانی مثل باب‌اسفنجی یا اسپایدرمن استفاده می‌کنند، درحالی‌که تولیدکننده داخلی باید برای هر طرحی هزینه مالکیت بپردازد. نتیجه؟ ورشکستگی تولیدکننده و گسترش بازار قاچاق فرهنگی.»

وی افزود: «ما پیش‌نویس ۷۸ ماده‌ای آماده کرده‌ایم که شامل دو بخش است: یکی حمایت‌های دولتی و تسهیلاتی و دیگری فعال‌سازی ظرفیت‌های مردمی در تنظیم‌گری بازار. ما باید مردم را به ناظر تبدیل کنیم، نه صرفاً دولت و قوه قضائیه را. همان‌طور که در قانون افشاگران فساد از مردم استفاده شد، در حوزه صنایع خلاق هم می‌شود از همین الگو بهره برد.»

پژمان مجددا وارد بحث شد و این بار از منظر زمان سخن گفت: «ما همیشه دیر تصمیم می‌گیریم. هر روزی که قانون صنایع خلاق به تعویق می‌افتد، هزینه فرصت آن را مردم می‌پردازند. حالا که در مجلس و دولت همه می‌دانند این حوزه چقدر مهم است، چرا هنوز طرح جامعی در دستور نیست؟»

او با اشاره به کره‌جنوبی و ژاپن، کشورهایی که از طریق صادرات فرهنگی به درآمدهای میلیاردی رسیده‌اند، گفت: «ما هنوز درگیر تعریفیم، آن‌ها بازار جهانی را فتح کرده‌اند. وقتی سریال کره‌ای سبک زندگی شما را تغییر می‌دهد، یعنی حکمرانی فرهنگی آن کشور موفق بوده. ما هم می‌توانیم، اگر بخواهیم قانون بنویسیم و اجرا کنیم.»

پژمان تأکید کرد که صنایع خلاق به بودجه‌های کلان نیاز ندارند، بلکه به نظم نیاز دارند: «هیچ‌کس از مجلس پول نمی‌خواهد. فعالان این حوزه فقط می‌خواهند مالیات‌شان منصفانه باشد و کسی جلوی کارشان را نگیرد. سیاست‌گذار باید بفهمد که صنایع خلاق نه هزینه‌اند و نه تفنن فرهنگی؛ آن‌ها موتور رشد اقتصادی آینده‌اند.»

در روز اول این رویداد، از تمبر صنایع خلاق نیز با حضور مهندس پژمان رونمایی شد.

نقش فناوری های نوین در صنایع خلاق: ابزارهای ملی و جهانی در توسعه صنایع خلاق

در دومین روز «رویداد ملی صنایع خلاق» که ۱۵ آبان در سالن همایش‌های بین‌المللی رایزن برگزار شد، نخستین پنل تخصصی روز دوم با عنوان «نقش فناوری‌های نوین در صنایع خلاق: ابزارهای ملی و جهانی در توسعه صنایع خلاق» بود.
مدیریت این نشست برعهده محمدمهدی اسدی، مدیرعامل شرکت ایده تجارت بود و پنلیست‌ها شامل مصطفی اکرمی (مدیرعامل میلی‌گلد)، حسن میثمی (مدیرکل فناوری‌های نوین وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات)، هادی شریفی (مدیرعامل تپسل) و مصطفی کیوانیان (مدیر شرکت آیریا نادین ورنا) بودند. گفت‌وگوها در این پنل، تصویری روشن از نسبت فناوری با صنایع خلاق در ایران ارائه داد؛ جایی که مفاهیمی چون هوش مصنوعی، بلاکچین و تبلیغات دیجیتال دیگر نه ابزار، که ذات تحول در اکوسیستم خلاقیت محسوب می‌شوند.

نخستین سخنران، مصطفی اکرمی مدیرعامل پلتفرم «میلی‌گلد» بود که از تجربه‌ای گفت که نشان می‌دهد خلاقیت دیجیتال چگونه می‌تواند بازارهای سنتی را دگرگون کند.
او توضیح داد که تیمش با ایده «میلی» وارد بازار طلا شد تا خریدوفروش این فلز گرانبها را از سطح گرم به سطح «میلی‌گرم» بیاورد و مفهوم سرمایه‌گذاری خرد را به کاربران عادی معرفی کند.

اکرمی گفت: «ما از همان ابتدا سعی کردیم ریسک سرمایه‌گذاری را برای کاربران پایین بیاوریم. وقتی فرد بتواند تنها با یک میلی‌گرم طلا وارد بازار شود، به‌تدریج رفتار پس‌اندازی پیدا می‌کند. از چهار میلیون کاربر فعلی ما، بیش از ۹۷ درصدشان کمتر از یک گرم طلا دارند. اما همین حجم کوچک دارایی، آنها را درگیر فرایند یادگیری مالی کرده است.»
او با اشاره به مطالعات داخلی این مجموعه افزود: «اگر از سال ۱۳۹۶ تا امروز، فردی با حداقل حقوق وزارت کار هر ماه حقوق خود را به‌صورت طلا ذخیره می‌کرد، میانگین بازدهی‌اش بیش از شش برابر بود. یعنی بدون آنکه رفتار پیچیده سرمایه‌گذاری انجام دهد، فقط با نظم ماهانه می‌توانست ارزش پولش را حفظ کند.»

به گفته او، ایده اصلی «میلی‌گلد» از درک همین رفتار ساده کاربران آمده است؛ اینکه فناوری باید به مردم کمک کند تا از دل تلاطم اقتصادی، امکان مشارکت در بازار را به‌صورت عادلانه‌تر پیدا کنند.

پس از او، حسن میثمی مدیرکل فناوری‌های نوین وزارت ارتباطات، در سخنانی با نگاهی کلان‌تر از تجربه‌های اکرمی یاد کرد و گفت که دیگر هیچ موضوع اقتصادی یا فرهنگی در جهان «تک‌وجهی» نیست.
او تأکید کرد: «در عصر جدید، مرز بین تولیدکننده، مصرف‌کننده و فناوری از بین رفته است. دیگر نمی‌شود گفت وزارت ارتباطات فقط مسئول زیرساخت است یا یک استارتاپ فقط باید یک فروشگاه آنلاین بسازد. همه چیز در هم تنیده است؛ از داده تا محتوا.»

میثمی افزود: «صنایع خلاق هم باید چندوجهی دیده شوند. اگر تا دیروز فقط به تولید اثر هنری یا فرهنگی فکر می‌کردیم، امروز باید بدانیم زنجیره ارزش از تولید تا دریافت بازخورد کاربر و تحلیل داده‌ها را شامل می‌شود. این زنجیره باید کاملاً دیجیتالی و هوشمند باشد.»

به گفته او، ورود هوش مصنوعی به صنایع خلاق، فرصتی است که اگر به درستی استفاده نشود، همان اشتباهی تکرار می‌شود که در آغاز ورود اینترنت به ایران رخ داد.

سومین پنلیست، هادی شریفی مدیرعامل شرکت تبلیغات دیجیتال تپسل بود که تجربه خود را از زیست در یکی از سخت‌ترین حوزه‌های اقتصاد دیجیتال یعنی «تبلیغات آنلاین» بیان کرد.
وی گفت: «تپسل بیش از ۱۱ سال است در این حوزه فعالیت دارد و امروز توانسته روزانه بیش از دو و نیم میلیارد نمایش تبلیغاتی ثبت کند. این عدد نشان می‌دهد بازار تبلیغات دیجیتال در ایران، باوجود همه چالش‌ها، چقدر گسترده شده است.»

شریفی درباره تأثیر قطعی‌ها و اختلال‌های اینترنت بر اکوسیستم تبلیغات توضیح داد: «تبلیغات آنلاین در سطح میلی‌ثانیه با کاربر تعامل دارد. هر اختلال کوچک در زیرساخت بلافاصله در نمودارهای ما ثبت می‌شود و گاهی ساعاتی طول می‌کشد تا به حالت عادی برگردد. ما اولین جایی هستیم که متوجه افت شبکه می‌شویم.»

چهارمین پنلیست هم، مصطفی کیوانیان مدیر شرکت آیریا نادین ورنا، که سابقه طولانی در حوزه بازی‌سازی و انیمیشن دارد، نگاه آینده‌نگرانه‌تری ارائه داد. او گفت: «من ۱۵ سال است در صنایع خلاق کار می‌کنم و دیده‌ام که فناوری از انحصار شرکت‌های بزرگ خارج شده است. روزی موتورهای بازی‌سازی مثل Unreal فقط در اختیار چند غول جهانی بود، اما حالا تیم‌های کوچک ایرانی هم می‌توانند با همان ابزار کار کنند.»

کیوانیان باور دارد که با رشد هوش مصنوعی، مسیر خلق ارزش در هنر هم تغییر کرده است: «تا دیروز، ارزش‌افزوده بر اساس استعداد یا مهارت فردی بود. اما امروز فناوری خودش تولید ارزش می‌کند. در دنیا پلتفرم‌هایی مثل Roblox با ۱۶۰ میلیون کاربر، به کاربران اجازه می‌دهند در همان فضا محتوا خلق کنند و از آن درآمد داشته باشند. ما هم باید یاد بگیریم که دارایی‌های فکری و هنری‌مان را توکنیزه کنیم تا قابل مبادله و ارزش‌گذاری باشند.»

او تأکید کرد: «ایران ظرفیت بسیار بالایی در حوزه محتوا و هنر بومی دارد. اگر بتوانیم قوانین مالکیت فکری را اصلاح کنیم، آثار دیجیتالی و هنری ما هم می‌توانند در بازارهای جهانی با استانداردهای Web3 عرضه شوند.»

هنرالگوریتمی و تعاملی: قدرت بخشی به هویت ملی از طریق نوآوری دیجیتال

در دومین روز از رویداد ملی صنایع خلاق، پنلی با عنوان «هنر الگوریتمی و تعاملی؛ قدرت‌بخشی به هویت ملی از طریق نوآوری دیجیتال» برگزار شد. این پنل با مدیریت حسین محسنی، مدیرعامل پلتفرم هنری آرتیشن، و با حضور مهدی شوندی (مدیرعامل و عضو هیئت‌مدیره آراهنر)، فواد نجم‌الدین (عضو هیئت علمی دانشگاه علم و فرهنگ) و امیرحسین روشن‌ضمیر (مدیرعامل مؤسسه آفرینش‌های هنری) به بررسی تأثیر فناوری‌های نوین بر زیست فرهنگی هنر، بازتعریف نقش هنرمند در فضای دیجیتال، و چالش‌های مالکیت فکری در عصر هوش مصنوعی پرداخت.

در ابتدای پنل، حسین محسنی با اشاره به سرعت تحولات فناورانه در حوزه هنرهای تجسمی، پرسشی را پیش کشید که بستر گفت‌وگوی پنل را شکل داد: «با ورود پلتفرم‌های دیجیتال، چه تغییراتی در مدل‌های فروش، عرضه و تجربه هنر رخ داده و این دگرگونی‌ها چه تأثیری بر هویت ملی و اصالت خلاقیت ایرانی گذاشته‌اند؟»

در پاسخ، مهدی شوندی با نگاهی واقع‌گرایانه از فاصله میان مدل‌های سنتی و دیجیتال سخن گفت و تجربه حضور در بازار چین را به عنوان نمونه‌ای از بلوغ تجارت هنری آنلاین مطرح کرد. او توضیح داد که در چین، بیش از ۷۵ درصد خریدها به‌صورت آنلاین انجام می‌شود و پلتفرم‌های محلی مانند Douyin و Red Note عملاً جای گالری‌ها و فروشگاه‌های فیزیکی را گرفته‌اند.
به گفته او، در این کشور «خرید هنر نه یک تجربه لوکس بلکه بخشی از فرهنگ عمومی است» و هر فروشنده یا هنرمند، از ابزارهای دیجیتال برای معرفی و فروش آثارش استفاده می‌کند. شوندی افزود:
«در نمایشگاه‌های بزرگ چین مثل CIIE، تولید محتوای آنلاین به اندازه عرضه فیزیکی اهمیت دارد. دولت حتی فضاهای اختصاصی برای نور، صحنه، و تولید ویدیو در اختیار شرکت‌ها می‌گذارد تا بتوانند محصولاتشان را به‌صورت زنده در شبکه‌های دیجیتال معرفی کنند.»

در ادامه، فواد نجم‌الدین با تأکید بر اهمیت ورود حرفه‌ای به پلتفرم‌های بین‌المللی گفت که «حضور دیجیتال در بازار هنر چین، فراتر از داشتن صفحه آنلاین است.» او از تجربه دو ساله خود در بازگشت به این بازار پس از کرونا سخن گفت و توضیح داد که قوانین و ضوابط حضور در پلتفرم‌های چینی پیچیده و چندلایه‌اند:
«ما مجبور بودیم در چین شرکت ثبت کنیم، نیروی محلی داشته

باشیم و با رول‌های پلتفرم هماهنگ شویم. ورود به این بازار، نیازمند شناخت عمیق از فرهنگ خرید، ساختار تبلیغات و حتی زبان روایت بصری مخاطب چینی است.»

نجم‌الدین تأکید کرد که تحلیل داده‌های فروش آنلاین و رفتار کاربر، به اندازه خلق اثر اهمیت دارد. او گفت: «در فروش آفلاین شما با مخاطب محدود کار می‌کنید، اما در فروش دیجیتال، هر کلیک و هر توقف روی تصویر، خودش داده‌ای است که می‌تواند مسیر هنرمند را تغییر دهد.»

در میانه پنل، محسنی گفت‌وگو را به سمت مفهوم «انسان و جربه زیباشناختی» برد و از نجم‌الدین خواست به شکاف میان اقتصاد هنر و هنر عمومی بپردازد.
نجم‌الدین در پاسخش با نگاهی جامعه‌شناختی گفت که «ما از هنر دو تصویر داریم؛ یکی هنر اقتصادی و حرفه‌ای که در گالری‌ها و حراج‌ها عرضه می‌شود، و دیگری هنر زیسته که در زندگی روزمره مردم جریان دارد اما نادیده گرفته می‌شود.» او یادآور شد که در گذشته، هنر بخشی از زیست عمومی انسان بوده است؛ از نقش‌بر‌دیوار گرفته تا صنایع دستی خانگی.
اما با تخصصی شدن نهادهای هنری، هنر به یک کالا تبدیل شد و تجربه عمومی زیبایی به حاشیه رفت.

وی تشریح کرد:
«نهادهای تخصصی هنر، مانند آموزش یا مذهب، رشد کردند و ساختار پیدا کردند، اما هنرِ عمومی بی‌پناه ماند. در نتیجه، بخشی از هویت زیبایی‌شناختی جامعه از بین رفت. ما امروز باید دوباره این تجربه را بازسازی کنیم؛ هنری که در زندگی روزمره حضور دارد، بدون اینکه الزاماً در گالری یا موزه باشد.»

نوآوری اجتماعی: راه حل های خلاقانه برای تاثیر در جامعه

پنل پایانی رویداد به مدیریت حامد بیدی، مدیرعامل پلتفرم کارزار، با حضور دکتر محمدمهدی جعفری (مدیرعامل بنیاد تعالی زندگی اجتماعی و دبیر جشنواره نوآوری اجتماعی جانا)، مهدی جعفرنژاد (مدیرعامل شرکت همتا بامداد زیبنده و طراح تم‌پارک‌های روایی)، و محمدمحسن دوباشی (مدیر رویداد نوپیا) برگزار شد؛ پنلی که به گفته بسیاری از حاضران، تبدیل به یکی از واقعی‌ترین بحث‌ها درباره نسبت مردم، دولت و نوآوری در ایران شد.

بیدی در آغاز سخنان خود از واقعیتی گفت که در آمارهای رسمی هم دیگر قابل پنهان‌کردن نیست: «حدود ۳۵ درصد جمعیت کشور زیر خط فقر قرار دارند. جامعه با شکاف‌های فرهنگی و اجتماعی درگیر است و هر روز لرزش‌های تازه‌ای را تجربه می‌کند.» او تأکید کرد که بخش عمده‌ای از این بحران، نتیجه انباشت تصمیمات نادرست و محافظه‌کاری نهادهایی است که هر تغییر را تهدید می‌دانند.

مدیرعامل کارزار توضیح داد که نوآوری اجتماعی در ایران باید در بستری تعریف شود که در آن «تحول» همواره با سوءظن دیده شده است: «در سیاست خارجی ما ماجراجویی دیده می‌شود، اما در سیاست داخلی از هر تغییری ترس داریم. وقتی وضع موجود بت‌واره می‌شود، هر خلاقیتی خطرناک تعبیر می‌شود. حالا در چنین فضایی، ما از نوآوری اجتماعی حرف می‌زنیم؛ راهی برای باز کردن گره‌هایی که با فرمان‌های بالا به پایین باز نمی‌شوند.»

در ادامه، دکتر محمدمهدی جعفری نوآوری اجتماعی را نه به‌عنوان یک واژه مد روز، بلکه به‌عنوان ضرورتی برای بقا دانست. به گفته او، کشور با دو چالش عمیق روبه‌روست: چالش‌های اجتماعی بی‌پاسخ‌مانده، و حذف مردم از چرخه تصمیم‌سازی.

او گفت: «ما تنها کشوری هستیم که بزرگ‌ترین مسئله امنیت ملی خود یعنی جنگ را با مشارکت مردم حل کردیم، اما بعد از آن مردم تبدیل شدند به مشتری دولت. سهم نهادهای مردمی در اداره کشور تقریباً هیچ است.» جعفری افزود: «نوآوری اجتماعی یعنی بازگرداندن مردم به متن تصمیم و عمل. هر الگویی که بتواند مشارکت عمومی را به‌جای تصدی‌گری دولت بنشاند، مصداق نوآوری اجتماعی است.»

از نگاه او، حتی کشورهای با اقتصاد لیبرال مانند آمریکا و بریتانیا نیز بخش اجتماعی را به‌عنوان اولویت توسعه دیده‌اند. «در آمریکا بیش از دو میلیون NGO فعال است و دانشگاه‌هایی چون هاروارد با ده‌ها میلیارد دلار وقف، نمونه دانشگاه‌های مردمی‌اند. ما هم باید یاد بگیریم که حل مسئله اجتماعی، نه از دل بودجه دولتی بلکه از دل سرمایه اجتماعی و مشارکت عمومی ممکن است.»

پس از جعفری، نوبت به مهدی جعفرنژاد رسید؛ مدیرعامل همتا بامداد زیبنده، او از تجربه ده‌ساله خود در مشهد گفت و این‌گونه آغاز کرد:
«بزرگ‌ترین لطفی که دولت می‌تواند به بخش خصوصی بکند، این است که مانعش نشود. همین که در فرآیند مجوزها و قوانین، سرعت رشد را کند نکند، کمک بزرگی است.»

او توضیح داد که پروژه‌های او کاملاً با سرمایه خصوصی ساخته شده‌اند و با وجود فشارها، دوام آورده‌اند: «ما حتی یک ریال تسهیلات دولتی نگرفتیم، اما توانستیم نزدیک به ۴۵ هزار مترمربع فضای فرهنگی ایجاد کنیم. این یعنی بخش خصوصی وقتی مسئله را درست بشناسد، خودش راه و منبع مالی‌اش را پیدا می‌کند.»

جعفرنژاد به چالشی اشاره کرد که بسیاری از فعالان فرهنگی با آن مواجه‌اند: «در ایران دولت بیشتر از هر جای دیگر دنیا زیرساخت‌محور است. برای هر مسئله‌ای ساختمان و تاسیسات می‌سازد اما در تولید محتوا و تجربه انسانی عقب مانده. ما سعی کردیم این معادله را برگردانیم؛ به جای ساختن بنا، معنا ساختیم.»

در ادامه نشست، محمدمحسن دوباشی بحث را به نقطه‌ای بنیادین برد: «مشکل اصلی ما این است که تعریف مسئله مشترک نداریم. چیزی که برای میدان و جامعه مسئله است، برای حاکمیت شاید اصلاً وجود خارجی نداشته باشد. ما با دو جهان متفاوت سروکار داریم که بر سر خود واقعیت هم اختلاف دارند.»

او افزود: «وقتی در نقطه شروع مسئله تفاهم نباشد، راه‌حل‌ها همدیگر را خنثی می‌کنند. یکی تلاش می‌کند نشاط اجتماعی را افزایش دهد، دیگری همان انرژی را صرف مهار می‌کند. نتیجه این می‌شود که برآیند کلی جامعه صفر است.»

دوباشی تأکید کرد که نوآوری اجتماعی زمانی شکل می‌گیرد که سیاست‌گذار بپذیرد قدرت جامعه در حل مسئله، بخشی از سرمایه ملی است: «حاکمیت همیشه به دنبال نکن‌نکن است. ما می‌خواهیم نشان دهیم می‌توان با کمترین هزینه، بله‌گفتن را تمرین کرد. نقش ما ایجاد اعتماد متقابل است نه رویارویی.»

در بخش دوم گفت‌وگو، بیدی با طرح پرسشی صریح‌تر فضا را به چالش کشید: «وقتی بخش زیادی از حمایت‌ها از مسیر دولت یا نهادهای حاکمیتی می‌آید، آیا خطر محافظه‌کاری و بی‌خطرسازی جامعه مدنی وجود ندارد؟ آیا این سازوکار باعث نمی‌شود نوآوری اجتماعی به اکوسیستمی بی‌دندان و بی‌صراحت تبدیل شود؟»

دوباشی در پاسخ گفت: «این نگرانی قابل درک است، اما نباید حاکمیت را یک موجود واحد و تمامیت‌خواه دید. ما با لایه‌های مختلفی از بدنه سیاست‌گذاری کار کرده‌ایم و دیده‌ایم که در بسیاری از موارد، گفت‌وگو ممکن است. سیاست‌گذار هم وظیفه دارد تنظیم‌گری کند. مسئله این نیست که دولت نباید حضور داشته باشد، مسئله این است که کیفیت تنظیم‌گری باید ارتقا پیدا کند.»

او افزود: «در تجربه ما، حاکمیت اگر مسئله را بفهمد، حاضر است همکاری کند. مشکل از جایی شروع می‌شود که زبان میان دو طرف ترجمه نمی‌شود. ما یاد گرفتیم به زبان دولت حرف بزنیم و همزمان به زبان مردم گوش بدهیم. نقش ما شتاب دادن به ارتباط این دو دنیاست.»

جمع‌بندی نهایی: اقتصاد خلاق به‌مثابه آینده ایران

در پایان دو روز گفت‌وگو، جمع‌بندی سخنرانان بر محور یک نکته واحد استوار بود:
صنایع خلاق نه هزینه‌اند و نه تفنن فرهنگی، بلکه سرمایه‌ای برای توسعه ملی‌اند.

رویداد ملی صنایع خلاق، در پایان، با این پیام به کار خود خاتمه داد:
ایران زمانی پیشرفت می‌کند که خلاقیت را سرمایه ملی بداند، نه تفنن فرهنگی.

 

مشتاقانه منتظر دریافت نظرات شما دوستان عزیز هستیم





مطالب مرتبط

رسولی

نشست مدیر گردشگری موسسه توسعه فرهنگ و هنر با شهردار سرخرود

PHOTO-2025-11-17-19-20-18

«تقویم تاریک» روایت دوازده روز سرنوشت‌ساز؛ رونمایی کتاب مستند جنگ ایران و اسرائیل در فرهنگسرای اندیشه

WhatsApp Image 2025-11-15 at 10.30.59 AM

آیین رونمایی از کتاب «تقویم تاریکم»

پوستر صنایع خلاق

«برگزاری نخستین رویداد ملی صنایع خلاق؛ ضرورت تغییر نگرش و توجه به ظرفیت‌های صنایع فرهنگی»

پوستر صنایع خلاق

رویداد ملی صنایع خلاق

تابلو جدید - چاپ_251014_194602

آیین رونمایی از شناسنامه آثار هنری